نویسنده : حدیث
رسانه ها ، مخصوصاً رسانه های دیجیتال از آن جهت که قابلیت دسترسی سریع و آسان دارند و ارزان هم هستند ، در تمام دنیا همه گیر هستند ، پس سریعترین و اصلی ترین راه برای تاثیر گذاری بر جریانی و یا جریان سازی ، رسانه و خبر است . پوشش لحظه به لحظه خبرهای و جهت دهی دلخواه سران رسانه ها برای بهره برداری از منافع شخصی ، از جمله این فعالیتهاست .
ماهیت رسانه خاصتاً این است که قصد دارد بیننده و شنونده را با افکاری که در پشت خبرها و برنامه هایش نهفته ، همسو و همراه کند در این صورت نیز می توان نتیجه گیری کرد که رسانههای گروهی تقویتکننده و شتابدهنده جریان افکارند . فکر می کنم تعریفی از ژان لویی سروان شرایبر که در کتاب " نیروی پیام " ارائه داده ، تا حد زیادی بیان گر روشنی فعالیت این قبیل رسانه هاست . وی ضمن اشاره به تحولات خاورمیانه می نویسد : " کشورهای بزرگ بی آن که به اعمال کوچک ترین فشار دیپلماتیک یا هزینه های اضافی نیازمند باشند، می توانند در نحوه تحلیل افکار عمومی نفوذ نموده و از این راه، بر باقی دنیا اثر گذارند ، زیرا تعدادی از روزنامه ها و رسانه های خبری آنها در حد منشأ و منبع افکار و اخبار مورد استفاده دیگر روزنامه های کره خاکی قرار می گیرند . "
در دنیا آشفته امروز کم نیستند از این جریان سازها . مثلاً جریان تحولات منطقه ، بخصوص تحولات سوریه را در نظر بگیرید ، از روز اول رسانه های تاثیر گذار و بزرگ دنیا که پشتوانه سالها استعمار افکار ملتها را به دوش می کشند ، همراه با سیاستهای اجرائی دیپلماتیک بر علیه سوریه ، وارد میدان نبرد شدند . جریان سوریه در روزهای ابتدایی قابل حل می نمود ، اما این رسانه ها بودند که با خبر سازی و جریان سازی،افکار عمومی دنیا را برعلیه سوریه هدایت کردند و به دنبال آن باعث شدند تا جریانهای به ظاهر دیپلماتیک نیز وارد میدان شوند .اولین کار این رسانه های متحد عربی غربی درشت نمایی وقایع و نقاط ضعف دولت در سوریه بود .
در هر کجای کره خاکی که در نظر بگیرید ، وقتی لشگرهای نظامی و جنگی ، نتوانسته اند کاری از پیش ببرند ، لشگر رسانه ای وارد میدان می شوند و آن وقت است که چه به وسیله جریان خبری و چه به وسیله تولیدات سینمایی ، کارهایی را انجام می دهند که از هیچ دست ارتشی بر نمی آید . البته امروزه و در جنگهای نوین جهانی ، جایگاه این دو قدرت در شرایطی با هم عوض می شود . مخصوصاً در منطقه خاورمیانه ، اولین اقدامی که قبل از شروع جنگهای منطقه ای صورت دادند ، نفوذ در فرهنگ های ملتهای منطقه بود . این رسانه ها به علت برخی برتریها از جمله ، جذابیتهای ظاهری ، تکنولوژی نابرابر ، ملاحظات فرهنگی ، مدیریت خب ، شیوه تبلیغ و ... همیشه در نبرد بر سر جلب افکار عمومی با رسانه های داخلی پیروز بودنده اند و همین برتریها بوده که توانسته افکار عمومی را در شرایط حساس و بحرانی نیز ، همسو و در گیر با خود نگه دارد . تا جایی که حتی مردم کشورهای منطقه برای بررسی و بازبینی تحلیلی مشکلات کشورهای خود نیز به رسانه های بیگانه مراجعه می کنند . پس در چنین شرایطی مرحله جلب اعتماد انجام شده است و نوبت آن است که در همین اثنا و همسو با این جریان تحریک کننده گروهها و نظامات اجتماعی ، جریان فکری مورد نظر به طور ماهرانه و دقیقی ، به افکار عمومی تزریق شود . تنها در این شرایط است که می توان حرکت و مهره چینی دیپلماتیک را برای تحت فشار گذاشتن نهایی دولتهای مورد نظر ، انجام داد .
پس تا اینجا چند مرحله عملیاتی این رسانه ها را در طراحی و اجرای برنامه هایشان بررسی کردیم که به صورت تیتر وار عبارتند از : وارد شدن از در فرهنگ ، به رخ کشیدن امکانات و تجهیزات نوین ، ورود در اظهار نظر در باره مسائل کشورها ، بزرگنمایی برخی از کاستی ها ، سانسور خبری در باره واقعیات و .... بعد از این مراحل نوبت به اصل ماجرا می رسد و آن این است که با نهایت بی شرمی خود را بیطرف نشان می دهند !!! در این جریانات سوریه نیز نمی توان از نقش پرزنگ و موزیانه شبکه های عربی از جمله الجزیره چشم پوشید . البته عربستان با خرید یونایتد پرس نیز قصد داشت همان روال الجزیره را ادامه دهد که به دلایلی که در این مقاله جای بحث ندارد ، موفق نگردید . در این میان نباید نقش رسانه های ایرانی عرب زبان را در تحولات منطقه مربوط به کشورهای عربی نادیده گرفت . فقط کافی است به اعتراف شبکه CBC در مورد نقش شبکه العالم در تحولات بحرین توجه کنید : " باید گفت در کنار چادرهای برافراشته شده توسط معترضان بحرینی، خیمههای جدیدی نیز توسط شبکههای ماهوارهای افکنده شده بود، شبکههای العالم در بازتاب تحولات و ناآرامیهای بحرین در میدان اللولو، نقش به سزایی ایفا نماید و همچنین نقش موثری در جلب توجه مخاطبین نسبت به شبکههای رقیب خود داشت، تا جایی که دیده میشد که تظاهرکنندگان، پلاکاردهایی را در انتقاد از عملکرد شبکه الجزیره در انعکاس رویدادهای بحرین در دست داشتند " . این واقیتی است که در این دنیای پرهاهوی عرب های منطقه ، با توجه به نظر سنجیهای انجام شده ، شبکه العالم برترین و محبوب ترین شبکه خبری بین اعراب است .
خوب حالا این سوال مطرح است که چرا سوریه ؟ خوب جواب آن واضح است ، چرا که سوریه هم اکنون در خط مقدم مقاومت اسلامی در منطقه قرار دارد . سوریه بعد از ایران به دلیل داشتن ریشه های تاریخی و فرهنگی عمیق، حامی اصلی حزب الله لبنان است و در صورت قطع رابطه بین سوریه و لبنان ، خط مقدم جبهه مقاومت علیه اسرائیل نیز شکسته خواهد شد .. اسرائیل با این کار قصد داردرنجیره مقاومتی که بین حماس و حزب الله لبنان و سوریه با محوریت جمهوری اسلامی ایران است را به خیال خودش قطع نماید . ( که البته به حول و قوه الهی این چنین نخواهد شد) .شرایط این روزهای سوریه بسیار سخت و پیچیده است چرا که بخش عمده ای از جنگی که بر علیه سوریه به راه افتاده است جنبه روانی دارد که به وسیله غولهای رسانه دنیا که تحت اختیار یهودیان هستند ، بازیگردانی می شود . آن چیز که مشهود می نماید این است که سوریه بدون حمایت وهدایت رسانه ای ایران و حزب الله لبنان ، هرگز نمی توانست اینچنین سرپا بایستد . ایران که به خوبی از تجربه سالهای سخت خود در راه حفظ انقلاب ، بهره برده به عنوان نزدیک ترین دوست سوریه وارد میدان شده است . البته نباید فراموش کرد که اوضاع سوریه بسیار پیچیده است ، تنوع فرهنگی همانطور که می دانید ، در دنیای امروز رسانه و اطلاعات ، حرف اول را می زنند . نه از این جهت که خود بعد فیزیکی رسانه ها مهم باشند ، بلکه از این جهت که می توانند هر محتوایی را که مورد تمایل صاحبان رسانه هاست ، انتقال دهند . خواه آن مفهوم و محتوا درست باشد و خواه غلط و نادرست .
شاید اگر روشنگریهای رسانه ای جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان نبود ، در این سانسور شدید خبری تحولات سوریه ، چه بسا اتفاقاتی بس دردناکتر رخ می داد . همانطور که می دانید در سوریه ارسال امواج تلوزیونی فقط از طریق ماهواره امکان پذیر است ، در این اوضاع و احوال ، غربیها حتی ماهواره هایی را که در اجاره سوریه بود را نیر از دسترس آنان خراج کردند . البته در ین میان حزب الله و روسیه اعلام آمادگی کردند برای پوشش ماهواره ای سوریه . در هر حال جنگ های امروزی ، جنگهایی از نوع متدهای نوین هستند و یکی از نوثر ترین این متدها ، نبرد رسانه هاست . اگر دقت کرده باشید در همین تحولات سوریه ، از ماهها قبل ، رسانه های تحت اختیار اسرائیل و آمریکا ، شروع به جریان سازی و متشنج کردن فضای اجتماعی سوریه علیه دولت روی کار را کردند . و دیدید که این خبر پراکنی سانسور شده ، چگونه باعث شد راه برای آسیب وارد کردن نظامی و راههای دیگر هموار شود . یعنی اگر این کمک رسانه ها نبود ، آمریکا نمی توانست به همین سادگی شروع کند به اقدامات عملی و نظامی و مسلح کردن شورشیان .
البته نباید از اهداف اصلی این شبکه های رسانه ای در تحولات سوریه گذشت که همانا ، ایجاد فشار بر بشار اسد و محکوم کردن ایران درباره دخالت در امور کشورهای عربی منطقه و ایجاد نوعی جریان سازی هراسمند علیه ایران و در واقع ایجاد ضربه ای به انقلاب اسلامی ایران که خود به نوعی جلودار و الگوی انقلابهای اسلامی اخیر است . در هر حال پیروز این نبرد رسانه ای ، کسی است که بتواند از ظرفیتهای در اختیار ، نهایت استفاده را ببرد . در این روزها و این اوضاع جهان واقعاً جای خالی رسانه ای قدرتمند و در اختیار کشورهای ستمدیده خالیست . امیدوارم برگزاری جنبش عدم تعهد در تهران و درایت و هوشمندی جمهوری اسلامی ایران ، شروعی باشد برای تشکیل و قدرتمند کردن یک نهاد رسمی رسانه ای قدرتمند برای پیگیری و جهت دهی افکار عمومی دنیا در جهت اهداف ملتهای بیدار . انشاءالله .